برگشتم با انرژی و انگیزه بسیار.
این مدت خیلی از دوستان لطف داشتند و متاسفانه بابت برخی پستها نگران شده بودند که عذرخواهی و تشکر میکنم.
بار کدورتها و خستگیها و بعضا دلزدگیها را باید به ناچار زمین گذاشت و ادامه داد. تمام اینها طبیعت و اقتضای در حرکت بودن است و اجتنابناپذیر.
اما از اینکه دوستانی تا این حد نزدیک و بامحبت دارم که با وجود دوری ظاهری و مشغله بسیار خودشان، هنوز احوالپرس و پیگیرند، خیلی خوشحال و شاکرم. خصوصا وجود لبریز از محبت هما بانوی عزیزم، مادر گرامی و نازنین پارسیبلاگ که در هر شرایطی هوای تکتک ما را داشته و واقعا مثل یک مادر، نگران و جویای احوال همه ما بوده و به شخصه همیشه با محبتهای سرشار، شرمندهام کرده.
چنین دوستانی غنیمت و نعمتند و لطف الهی.
..............
همیشه بحث تربیت و فرهنگ برایم پررنگتر از هر چیز دیگری بوده. و به هر کاری مشغولم، دغدغهام بیشتر و پیشتر از همه، دغدغه فرهنگی است.
خیلیها میگویند همین کار را در مراکز آموزشی یا فرهنگسراها دنبال کن، چرا مسجد؟
بسیار گفتهام و باز میگویم که شما نمیدانید اینجا چه خبر است! و درک نمیکنید تا وقتی داخل شوید، بَسلام آمنین.
آزمودهام و اتفاقی که من به دنبالش هستم، جای دیگر رقم نخورده و اطمینان دارم نخواهد خورد. تربیت، بحث علم و آگاهی است و معرفت. و تمام اینها نور است و نور در مرکز نور، سریعتر و قویتر جذب میشود تا دور از آن. مسجد، مرکز نور است و رفتار و گفتار خوب، آنجا اثر قویتر، سریعتر و ماندگارتری دارد.
برای من هنر، وسیله است و همیشه بوده. ابزاری است برای انتقال یک "حرف خوب" و فکر میکنم انتخاب درست و دقیقی هم بوده. ابزار، برای هدف و مقصودی به کار گرفته میشوند که برآمده از ایدئولوژی و اندیشه فرد است. یکنفر با چاقو کار مفید انجام میدهد، یک نفر قتل و غارت میکند. تفاوت دارد که ابزار در دست چه کسی باشد.
تجربه کردهام که ابزارم را برداشتهام و با وجود همه سرزنشها و بیمهریها، بردهام جایی که اطمینان دارم جای درست است.
همه اینها بستگی به این دارد که از چه دریچهای دنیا را تماشا میکنی.
وقتی نتیجه کارم را میبینم و جوانه بذری که کاشتهام مقابل چشمانم قد میکشد و میبالد، یعنی موفق بودهام و این موفقیت را لطف خدا میدانم. اَلَیسَ اللهُ بِکاف عَبدَه؟
بازدید امروز: 26
بازدید دیروز: 140
کل بازدیدها: 584134